عسلچه

جلسه قرآن نونهالان

۶ مطلب با موضوع «داستان :: زندگی علما» ثبت شده است

شب اول قبر!

شب اول قبر آیت‌‌الله شیخ مرتضی حائری قدس سرّه، برایش نماز لیلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم،. چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!

پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن... وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.

ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می‌کرد. به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: - خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم....

همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟

من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند.

بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم: راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.

و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: - من علی بن موسی الرّضا(ع) هستم. آقای حائری! شما 70مرتبه به زیارت من آمدید من هم 70مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مvرتبه‌اش بود 69بار دیگر هم خواهم آمد.(1)

1- ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی ره

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۳ ۲ نظر

نماز اول وقت

آیت الله مــجــتـهدی تـــهـرانـی ره

.

.

من علمای بسیاری را درک کردم از امـام خــمـیـنی گرفته تا آیت الله بــروجـردی و آیت الله شـاه آبــادی و آیت الله حــایـری و ...

و اگر بخواهم در یـک کلام نصیحت تمـام بـزرگان را بگویم، می گویم :

اگر دنیــا و آخرت می خواهیــد، اگــر رزق و روزی می خواهیــد و در یــک کلام اگر همه چیــز می خواهید،

.

.

نمـاز اول وقت بخوانیــد .....

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۶ ۰ نظر

شبها آجر ببند شکمت

در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی

🔸استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: اگر می خواهی قدر مادرت را بفهمی یک شب، دو تا آجر به شکمت ببند و بخواب در همان شب،متوجه سختی ولادت و بارداری خواهی شد خلاصه اگر پدر و مادر از شما ناراضی باشند، کارت گیر می کند و سلب توفیق می شوی.کاری کن پدر و مادر برای تو دعا کنند که دعای آن ها مستجاب است.

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۲ ۰ نظر

ارزش انسان

علامه محمد تقی جعفری (رحمه­ الله ­علیه) می­ گفتند:


عده ­ای از جامعه ­شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست». برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه­ ی آن است. اما معیار ارزش انسان­ها در چیست؟


هر کدام از جامعه شناسان صحبت­هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند.


بعد وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر می­خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می­ورزد.


کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است.


اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه­ ی خداست.


علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان صحبت­های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.


وقتی تشویق آن­ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه­ السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می­فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه­ ی چیزی است که دوست می­دارد». وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه­ ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه­ السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .


حضرت علامه در ادامه می­ گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش می­آید؟ در واقع می­فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی­ ارزش است! 

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثار الله» معلوم میشود. ثار الله اضافه­ ی تشریفی است . 

خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه­ ی خدای متعال است. . .


سلامتى و تعجیل در ظهور بقیة اللّه فى الارضین حضرت اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء صلوعلامه محمد تقی جعفری (رحمه­ الله ­علیه) می­ گفتند:


عده ­ای از جامعه ­شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست». برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه­ ی آن است. اما معیار ارزش انسان­ها در چیست؟


هر کدام از جامعه شناسان صحبت­هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند.


بعد وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر می­خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می­ورزد.


کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است.


اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه­ ی خداست.


علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان صحبت­های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.


وقتی تشویق آن­ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه­ السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می­فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه­ ی چیزی است که دوست می­دارد». وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه­ ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه­ السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .


حضرت علامه در ادامه می­ گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش می­آید؟ در واقع می­فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی­ ارزش است! 

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثار الله» معلوم میشود. ثار الله اضافه­ ی تشریفی است . 

خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه­ ی خدای متعال است. . .


سلامتى و تعجیل در ظهور بقیة اللّه فى الارضین حضرت اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء صلوات و دعاى فرج فراموش نشود .

.

 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ . .

.

.

 اللهُمَّ عَجل لـوَلیِکَ الفَرج .

.صلوات و دعاى فرج فراموش نشود .

.

 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ . .

.

.

 اللهُمَّ عَجل لـوَلیِکَ الفَرج .

.

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر

اثر غذاى حرام در حالات کودک

از یکى از ستارگان علم و فضیلت حکایتى نقل شده که آیات و روایات و تجربه نیز، با آن مطابقت دارد:

این دانشمند اسلامى در مسجد جامع اصفهان نماز مى خواند. شبى پسرش ‍ را با خود به مسجد آورده بود. پسر از ورود به مسجد خوددارى کرد و در حیاط مسجد نشست . پس از رفتن پدر، به مشک آبى که در حیاط مسجد بود، سوزنى فرو برد و با آبى که از آن مى ریخت ، بازى مى کرد!
پس از پایان نماز، پدر از این موضوع خبر یافت و بسیار ناراحت شد، به خانه رفت و به همسرش گفت :
من در تغذیه و رعایت آداب و رسوم اسلامى ، پى و پیش از انعقاد نطفه و در دوران کودکى فرزندمان سعى تمام کرده ام ، ولى عمل امروز این کودک ، نشانگر تقصیر یکى از ماست .
مادر گفت : یاد دارم که در هنگام باردارى به منزل همسایه رفته بودم که درخت انار آنها توجه مرا به خود جلب کرد، به یکى از انارها سوزنى فرو بردم مقدارى از آب انار را چشیدم !
آرى ، غذاى حرام و شبه ناک در هر دورانى از زندگى ، اثر نامناسب بر انسان مى گذارد و در رفتار او بروز خواهد کرد و مى بینم که سوزنى که مادر، در دوران باردارى به انار درخت همسایه فرو کرده ، در تکوین شخصیت کودک اثر گذاشته است !(1).
و نیز حکایت شده که : ((بایزید)) بسطامى سالیانى چند به عبادت پرداخت ، ولى از عبادتش لذت و حلاوتى احساس نمى کرد. روزى نزد مادر آمد و گفت : مادر! مدتى است که به عبادت پروردگار مشغولم ، ولى شیرینى عبادت را درک نمى کنم . فکر کن ، ببین آیا موقعى که در رحم تو بودم یا کودکى شیرخوار بودم ، چیزى از غذاى حرام خورده اى یا نه ؟
مادر ((بایزید)) مدتى دراز در این باره اندیشید و سپس گفت : فرزندم ! وقتى که تو در رحم من بودى روزى به پشت بام رفته بودم ، ظرف غذایى از همسایه آنجا بود و بى اجازه صاحبش مقدارى از آن غذا خوردم .

((بایزید)) گفت : اکنون برایم معلوم شد که چرا طعم شیرین عبادت را نمى چشم ، برو نزد صاحبش ، داستان را بگو و از وى رضایت بگیر(2).


1- خانواده در اسلام / 161.
2- مفاسد مال و لقمه حرام ، ص 37

۰۴ دی ۹۳ ، ۰۸:۵۸ ۰ نظر

مال حرام و آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه

تاجرى آیت الله العظمى مرعشى (رحمه الله) را به میهمانى دعوت کرد. ایشان بعد از میهمانى شب در خواب حضرت مهدى (عج) را دیدند که فرمودند: دستت را سر هر سفره اى دراز مکن . وقتى ایشان تحقیق کردند فهمیدند مال صغیر در اموال تاجر بوده است و از آن به بعد بیشتر از قبل ، دقت مى کردند و به هر مهمانى نمى رفتند.

 

۰۴ دی ۹۳ ، ۰۸:۳۸ ۰ نظر